کاتب در هند
سراج التواریخ
پروفیسور میر حسین عابدی

افغانستان و هند دو صحن یک خان هستند. زیرا مطالعه،تاریخ و کلتور یکی ازاین دوکشور بدون مطالعه دیگری ممکن نیست. اززمان قدیم این دوکشور تحت نفوذ یک دیگر بوده اند. برمک ازلغت سانسکریت پرامک(prammkh ) برامده است و برامکه از یک خانواده برهمنان کشمیر بو دند که قبلا سر کشیش بزرگترین معبد بو دایی بنام نوبها (Nave-vihare )در بلخ و بعدا نسلا و بعد نسل در عهد خلا فای عباسی منصب وزارت دا شت ودرتشکیل(بیت الحکمت) دربغداد نقش مهمی بازی نموده اند.
ازطرف دیگر حضرت بنده نواز معین الدین از خو اجه چشت به هند تشریف اوردند و امروز بزرگترین صوفی و عارف هند محسوب می شوند و مرقد وی در شهر اجمیر در استان راجستان، زیارتگاه مردم بدون امتیاز مذهب و ملت میباشد. همین طور طوطی هند حضرت امیر خسرو بزرگترین شاعر دری هند اصلا بلخی بوده اند.بزرگترین مجسمه های حضرت بو دا در بامیان علامت نفوذ دین بو دایی در ان کشور است. که در نتیجه ان نسروانا(Narvana) و فنا هر چه بیشتر بو سیله متصوفین مرتاض بو جود امده است خود لفظ بت که در زبان دری دیده می شود از لغت (بد)بر امده است.تصوف افغانستان و هند یکی است که از ملتقای اسلام وویدایسم، بو دایسم، فلسفه و حکمت نو افلاطونی رشد و نمو کرده است بعلا وه متصوفین بزرگ قدیم مثل ابو اسحق ابراهیم بلخی، ابو علی شفیق بلخی، عبدالرحمن بلخی و محمد بن فضل و بزرگترین شاعر صوفی مولا نا جلال الدین رومی از بلخ بر امده جزو این سلسله گشته اند.
سپس افغانها و هندیها کلتور هر دو کشور دوست و همسایه را اراسته و پیراسته یک فرهنگ مشترک بو بجود اورده اندکه در هر دو قسمت و گوشه زندگی نمایان است. در زمینه مو سیقی و معماری، و میناتوری، مجسمه سازی ، خطاطی، علم و معرفت هر د و کشور شریک و سهیم یک دیگر می باشند.
نوابغ افغان و هندی نه فقط در این شبه قاره بلکه درگوشه و کنار دنیای متمدن نفوذ نموده و اثار جا ویدان و غیر فانی برپا کرده اند. موسس مکتب هرات بهزاد از اثار با دوام خود مو زه ها دنیا را ثروتمندنموده و موجد مکتب میناتوری مغول گرگانی درهند بو ده است.
یکی از شخصیتهای برحسته افغانستان که صدو سی سال پیش چشم به جهان گشود ملا فیض محمد کاتب می باشند. اگر چه اثار بی شمار چاپی و خطی وی مورد استفاده دانشمندان است، اما شاهکار ایشان سراج التواریخ شمرده خواهد شد. که در سال 1331 هجری قمری در مطبعه دو لتی دار السلطنت کابل چاپ و انتشار یافته است. کاتب علا وه بر عربی و دری و پشتو به هند رسید. در زبانهای انگلیسی و اردو هم دسترسی پیدا کرد و در نتیجه بصیرت وی دامنه دار گردید. تألیف وی حاوی مطالبی است که از احاطه دیگران خارج است تأ لیف نام برده اثر دقیق و عمیق مو لف می باشد و باید در ردیف اثار بزرگ تاریخی جا یابد.
متأ سفانه تا کنون فقط دو جلد از این کاتب مهم و معتبر به بنده رسیده است. هنوز فقط از این دو جلد می توان نتیجه گرفت که نو یسنده چقد زحمت کشیده و بصفت یک تاریخ دان بزرگ تبارز نمو ده است.
برخلاف نو یسند گان مشکل پسند تحریر و انشای کاتب خیلی ساده و روان است و برای عموم مردم است. نیز وی سعی نموده است که اثر وی به عامه مردم برسد چنانکه در خاتمه جلد اول می نویسد(بدون املای عالمانه و انشای منشیانه، خالی ازقواعد ترجیع و تسجیع و عاری از لغات وقوانین معانی و بیان و بدیع نگارش یافته که توام بفهمند.(1)
سادگی و روانی و شرینی طرز نگارش کاتب از عبارت ذیل واضح خواهد شد که در(ذکر بلاد فارس شرقی حال موسوم بافغانستان) می باشد.
( این بلاد وولایات محدود است از جانب شمال به بلخ که جزء مملکت تاتار مستقله است و از طرف شرق به مملکت چین و کشور هند و از جنوب به بحر هند و از جانب غرب به کرمان و خراسان از مملکت ایران و این محدوده منقسم به چچهار قسمت است و ان هرات است که جانب شمال غربی این مملکت می باشد دیگر کابل است که دروسط و شمال واقع است. دیگر سیستان است که در غرب اتفافق افتاده است دیگر بلوجستان است که جانب جنوب این مملکت است و مسا حت سطیحه این محدود چار لک میل مربع است. وتا صده دهم میلادی تمام ان تابع خلفای بغداد بود.(2)
همینطور مولف در(ذکر فتو حات سردار عبدالرحمن خان در بدخشان) می نویسد:"دوروز پس از ورود سرادار عبد الرحمن خان درتالقان سه هزار سوار که میر شاه خان حاکم فیض اباد بدخشان و میر یوسف خان والی رستاق به ترکتازی و دست اندازی ما مور نموده و ایشان در دهن دره روستاق کمین گزیده بودند .برساربانان و مهتران و قاطرچیانی که به بدرقگی دو صد تن پیاده خاصه دار و پنجاه سوار جهت اوردن علوفه از لشکر گاه بیرون شده بودند بتاختند و خاصه داران وسواران برقه پای ثبات فشرده به مدافعه پرداختند و نیز کسی را نزد سردار عبدالرحمن خان فرستاده از ما جرا اگاهش ساختند. و اوفورا چهار صد تن سواره وسه صد تن پیاده از عسکر گاه به کمک فرستاده امر کرد که هر سواره پیاده را ردیف خود بر داشته به سرعت و شتاب خویش را بر وقت گرفتاران میدان کارو زار بر سانند."(3)
این کتاب به ظاهر تاریخ یک کشور است ولی در حقیقت اینه حوادث و مسیر تاریخی هر دو کشور افغانستان و هند می باشد. اگر از یک طرف شخصیتهای بر جسته ان سرزمین مثل احمد شاه، تیمو رشاه، شاه زمان، شاه محمودو شاه شجاع ذکر می شوند. ازطرف دیگراشخاص بزرگ تاریخی هندی مثل مهاراجه رنجیت سنگ، سید احمد و مولوی اسمعیل هندی مذکور شده اند. اگر نقاط و ولایات شهرستانها و شهر های افغانستان مثل قندهار، مزار شریف، بالا حصار، جلال اباد ،میمنه، قلات، تخته پل، هرات، بلوجستان سنگوخیل، کابل و غزنین ذکر شده. در همان کتاب استانها، رود خانه ها شهر های هند مثل جمنا، پنجاب شکار پور کشمیر، کشتوار، انباله دهلی، سهارنپور، سرهند، دوابه های انهارو لودیانه نیز جا یافته اند.
اگرچه اسلوب نگاررش این نویسنده بسیار ساده و روان و فطری است باز هم بسیار ازلغات مشکل و اصطلا حات عربی و ترکی مثل قور خانه مسکوف البصر مستعده مظان عوانان تحریض اعتساف مسا قات و تضاعیف نیز گنجانیده شده است به علاوه لغات هندی مثل دوپته کهار و غیره هم دیده می شود.
قبلا رواج بود که نثر نویسان عبارات خود را با ابیات مناسب اراسته می کردند ولی مولف(سراج التواریخ) از این هم اعراض کرده اما گاه گاهی اضطرار از ابیات بزرگان استفاده نموده است . مثلا در ذکر( صاحب منصبان سپاه انگلیسی) ابیات ذیل فرودسی نقل گردیده است:
پدرکشتی و تخم کین کاشتی
پدر کشته را کی بود اشتی
توافعی کشی بچه اش پروری
خود از محض جهل است این داوری(4)
بعلاوه بر اصل متن حواشی بی شمار هم اضافه گردیده که بوسیله ان لغات مشکل و مطالب دشوار شرح شده در همین حواشی عناوین متن کتاب تکرار و نکات و عناوین دیگر اضافه شده است. علاوه بر معانی و شرح لغات بعضی مطالب مهم ادبی هم داده است . مثلا قطعه تاریخ ذیل در باره قتل شاه شجاع، که نتیجه طبع غلام محمد نام درویش ملقب به شاه جی نواده باقر شاه فقیه است بطور مثال نقل می شود.
هاتفم گفت اه و ناله بر ار
شمع دولت 866 به صبح دم گل شد
در حاشیه زیر توضیح داده شده است که چطور 1350 هجری ازین مصرع بر امد.
چنانچه عدد مصرع (شمع دولت بصبحدم گل شد) بحساب حمل هزار و سه وصدو پنجاه می شود و عدد اه و ناله که لودو دو می شود، از ان کم و بر اورده شود. باقی هزار و دوصد و پنجاه و هشت که تاریخ قتل او است می ماند(5 ) صاحب حواشی عنا وین بی شمار کتاب در حاشیه هم تکرار نموده است، که غیرضروری و تحصیل حاصل می باشد. به علا وه اگرچه صاحب حواشی لغات و اصلا حات اسمأ بی شمار را معنی و شرح نموده است باز هم کلمات زیادی و جود دارد که امروز برای ما واضح نیست و در لغت نامه ها هم پیدا نمی شود. گذشته ازاین به درستی و متیقن معلوم نیست که همه حواشی از دیگران است یا بعضی از خود مولف می باشد.
از مطالعه این کتاب ظاهر می شود که مولف نه فقط به منابع مهم دولتی وغیر دولتی دسترسی داشته بلکه از همه انها استفاده کامل کرده و یک چکیده و نخبه عالی و خیلی مفید بدست ما سپرده است.
در اخیر باید ناگفته نماند که یک کتاب مهم مثل( سراج التواریخ) باید دوباره کاملا طبق اصول تحقیق جدید چاپ و متشر گردد. علاوه از این باید اینگونه کتابها در زبانهای مهم دیگر دنیا تر جمه شود. به علاوه و همه اثار خطی این مولف هم چاپ و منتشر گردد، تا ما کلتا با این نابغه بزرگ اشنا شویم.
پا ورقی:
1 - ص 193
2 - جلد اول ص7
3 - جلد دوم ص 233 - 232
4 - جلد اول- ص 153
5 - حلد اول-173
(بنقل از کتاب سمینار بین المللی کاتب)
کاتب مورخ بزرگ و نامداریست که آثار و نوشتار او مرز پارسی را درنوردیده و کتابهای او جایگاه والا و پر احترامی در محافل علمی تمدن های مختلف بازنموده است. کاتب ابرمرد معظم و خداوندگار کتابهای نفیس و نثر فاخریست که پس از بیهقی هیچ مادری در این "گنبد دوار" فرزند نویسای چو او بر زمین ننهاده است. وشگفت آنکه آنهمه فصاحت و صراحت در باب ستم و طغیان ستمگران خونریز عصر او در سایه شمشیرهای خون آلود به نگارش آمده و قلمبند گردیده است. کاتب حق بزرگی بر اسلاف سوختگانِ که سرهایشان کله منار شد و کاتب به روایت و کتابت آن "روزگار دوزخی" پرداخت، دارد. گشایش این سایت سپاسگزاری کوچک و ناقابلیست در پیشگاه بزرگمردی که او را "بیهقی روزگارش خوانده اند."